یک روز دیدم جهانگیر داره زار زار گریه می کنه . گفتم : چیزی شده ؟ چرا اینقدر گریه می کنی ؟ گفت : دست از سرم بر دار. بذار راحت باشم . گفتم : تو هر مشکلی برات پیش می آمد به من می گفتی . حالا چی شده که نمی خوای به من بگی .
یک روز دیدم جهانگیر داره زار زار گریه می کنه . گفتم : چیزی شده ؟ چرا اینقدر گریه می کنی ؟ گفت : دست از سرم بر دار. بذار راحت باشم . گفتم : تو هر مشکلی برات پیش می آمد به من می گفتی . حالا چی شده که نمی خوای به من بگی .